ماهی تنگ بلور

یه وبلاگ نیمه شخصی که فقط برای دل خودم زدم... ببینم زندگیم چی بود و چی شده و احتمالا چی قراره بشه...!!!

ماهی تنگ بلور

یه وبلاگ نیمه شخصی که فقط برای دل خودم زدم... ببینم زندگیم چی بود و چی شده و احتمالا چی قراره بشه...!!!

مشکلات!!!

راس میگن آدما با بزرگ شدن مشکلاتشونم بزرگ میشه...

انگار همین دیروز بود که تمام فکر و ذکرم این بود که بزرگترین مشکلم آستین بلند لباسی بود که باید تا ظهر تحملش میکردم...

یا این که باید هر روز صبح یه لیوان شیر بخورم... 


یا کلاس پنجم که بودم بزرگترین مشکلم این بود که چرا تیزهوشان قبول نشدم؟

هرچی همه میگفتن اشکالی نداره ...

مگه چی شده حالا... ولی هیچکی اونموقع نفهمید که من این مسئله الان برام خیلی مهمهههههه!!!!

توی راهنمایی مشکلات ما شده بود جوشای صورت و بوی بد عرقی که با صد بار حموم رفتن بازم نمیرفت...

خلاصه رسید به دبیرستان حالا 15 سالم شده بود کم کم داشت زمزمه هایی از بزرگترین مشکلی که تا الان باهاش دست و پنجه نرم میکردم به گوش میرسید و هر سال هم پر رنگ تر میشد...

مشکل بزرگ سربازییییی!!!!!!!!!!!

16 سالم شد...

_بهناااام؟ راستی الان چند سالته؟ 16؟ وایییی میگم  با سربازی چیکار میکنی؟

_معاف میشی؟

_من که میگم الان نرو سربازی برو درس بخون بعد برو سربازی...

_نه من میگم اصلا همین الان برو

منم همین جوری نگاشون میکردم مه چجوری دارن واسه آینده ی من میبرنو میدوزن...

فقط نگاه میکردم...

شنیده بودم کسی که بره سربازی مرد میشه(از خیلیا شنیده بودم!)

ولی آیا کسی اگه نره یعنی نامرده؟ یا نظم تو زندگیش نیس؟


خیلیا از سربازی میترسن برعکس من، ولی مامان میگه الان محیط سربازخونه ها خوب نیس...

البته مادره، حق داره ولی سربازی که خونه ی خاله نیست که... من میسازم باهاش

با لگد خوردناش... علف پلو... زمین سابیدن... صبح زود پاشدن... حموم 2 دقیقه ای...

خوب اینا سختن ولی میشه تحمل کرد.

ولی مامانم زورش چربید...



نظرات 1 + ارسال نظر
باد یمانی پنج‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:07 ب.ظ http://baade-yamani.blogsky.com

سلام٬ تُنگ بلور تَنگ نیست برای ماهی آزادی چون تو؟

تنگ بلور موقت عزیزجان...!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد